فیلم تنها
تنها
دكتر جواني بعد از اتمام تحصيلات خود به زادگاهش بازمي گردد. او به محض ورود به خانه با جنازه ي مادر خود روبرو مي شود. عراقي ها به روستا حمله كرده اند و همه چيز را به تاراج برده اند. زن ها و دخترهاي آبادي را اسير يا شهيد كرده اند و مردان را نيز به شهادت رسانده اند. دكتر بعد از كشتن يك عراقي تحت تعقيب سربازان بعثي قرار مي گيرد. او در حين فرار به محلي پناه مي برد كه پيرمردي از روستا به همراه دخترش گل پري در آنجا مخفي شده اند. دكتر قصد دارد پيرمرد و دخترش را نجات دهد اما پيرمرد در محاصره ي دشمن كشته مي شود. دكتر گل پري را بر اسبي كه از روستا به همراه آورده سوار مي كند و از او مي خواهد به محل امني برود. دكتر بعد از درگيري زياد با دشمن گل پري را در امامزاده اي زخمي مي يابد، گل پري قبل از مرگ از سربلند كشته شدن كژال نامزد دكتر مي گويد و سربند پدرش را به او هديه مي كند. دكتر نيز به قلب دشمن حمله ور مي شود و با كشتن فرمانده ي سربازان اجنبي به سراغ ساير متجاوزين مي رود.